رئالیسم و واقعیت



بسم الله الرحمن الرحیم

 

هرودوت پدر تاریخ است و درباره این مورخ چیزهای زیادی ممکن است شنیده باشید ، برخی وی را پدر دروغ میخوانند که البته سندیتی ندارد ، در اینجا میخواهیم به موردی اشاره کنیم که پیشتر تصور میشد هرودوت درباره آن دروغ گفته است لکن یافته های باستان شناسی نشان داد که گفته هرودوت درست بوده است :

بیرتولد زییوالد (Berthold Seewald) در مقاله در خود در نشریه Die Welt (جرمنی) می نویسد که این چگونه جنگجویان بودند که مولفان زمان باستان راجع به آنها نوشته اند؟ باستانشناسان بطور متناوب قبرستان های با بقایای اجساد ن می یابند که یکجا با آنها سلاح شان دفن شده است. نشانه ها به دشت – و روانشناسی – منتهی میشوند.

هیرودت پدر تاریخ» در زمان سفرهای خود راجع به دوشیزه گان آمازون شنیده بود که در شمال بحیره سیاه به سر می بردند. آنها در آنجا، به گفته او، با سکیف های وحشی مواجه شدند که به زبان آنها Oiorpata نامیده میشدند که میتوان قاتلان مردان» ترجمه کرد. دوشیزه گان آمازون، با تصرف نمودن کشتی و کشتن همه عمله آن بلافاصله ثابت می ساختند که این لقب برحق است.

مدت زمان طولانی مورخین زمان باستان این را فقط افسانه های — بی آزار، اگرچه خشن و قصه های ناشیاسته راجع به ن-قاتل مردان می خواندند. مردان این داستان ها را با همدیگر هنگام محافل شهوترانی گروهی شریک می ساختند. در عین حال، به قول هیرودت، آنها در داستان های شان بخش های قابل توجه عاشقانه می افزودند. به خاطری که معمولاً دوشیزه گان آمازون، هنگام خلوت دوگانه یا سه گانه، به سکیف ها عشق ورزیدن پیشنهاد میکردند. در نتیجه آنها سکیف ها را به رفتن یکجایی با آنها به سرزمین در شمال جهیل میتوی که یونانیان قدیم بحیره آزوف را به این نام یاد میکردند، متقاعد ساختند. در آنجا آنها عادات شان را حفظ کردند، یکجا با مردان یا به تنهایی با سواری اسپ به شکار و جنگ می رفتند و همچنان مانند مردان لباس می پوشیدند».

ولی معلوم شد که دوشیزه گان آمازون ثمره تخیل کسی نیست. هارالد هاآرمان (Harald Haarmann)  زبانشنای مشهور در سراسر جهان در کتاب نو خود تحت عنوان فرهنگ های فراموش شده تاریخ جهانی» (Vergessene Kulturen der Weltgeschichte) در باره جستجوی ملت مرموز معلومات داده است. در نتیجه او دوشیزه گان آمازون را در بین کوچی های دشت های پانتی در شمال بحیره سیاه، یافته است. در آنجا، جای که در قرن V قبل از میلاد کوچی های ایرانی-سرمات به سر می بردند، باستانشناسان واقعاً هم قربستان های ن با سلاح یافته اند.

اینکه، ن را با سلاح واقعی جنگی به خاک می سپردند، استخوان ها و جمجمه های صدمه دیده در بسیاری اسکلیت ها ثابت می سازد. هاآرمان نتیجه گیری میکند: چنین مقبره های ن با سلاح برای قبرهای کوچیان در دشت های پانتی مشخص اند». چنین مقبره های تپه یی در دشت در اراضی وسیع از سرحد چین معاصر تا مجارستان وجود دارند.

به نقل از اسپونتینک افغانستان [ af.sputniknews ]

 


بسم الله الرحمن الرحیم

 

طوری میگویند چرا زن پیامبر نداریم انگار زن مخلوقی دیگر است!!!! این عین زن ستیزی است، زن و مرد عین هم اند تنها وظایفشان فرق دارد. پیامبری یک شغل کاملاً اجتماعی است و این با وظایفی که خداوند برای زن مشخص کرده مغایرت دارد چنانچه وظایف فردی چون فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با پیامبران و امام علی (علیه السلام) و … تفاوت داشت.
زن با اجتماع باشد، در اجتماع باشد اما در آن نــــبـــاید حل بشود، ولی پیامبر باید در اجتماع حل شده ( کل اجتماع با پیامبر احساس نزدیکی کنند تا پیامبر بتواند با اخلاقی خوب ایشان را دعوت به حق کند ) و بعبارتی سکان هدایت اجتماع را پیامبر باید بر عهده بگیرد و این با حجب و حیایی که بانوی مسلمان باید داشته باشد مغایرتی اساسی دارد.
جدای از اینها، جوامعی که پیامبران در آنها به رسالت مبعوث شدند همگی مرد را عهده دار هدایت اجتماع قرار میدادند و اینکه یک زن پیامبر شود در میان آن جوامع خود معضل بزرگی میشد برای رسالت آن پیامبر، جدای از مشکل اصلی یعنی دعوت مشرکین به حق.
غیر از اینها، چه اصراری است که زن حتماً پیامبر شود؟ مگر زن اگر پیامبر نمیشد نمیتوانست مردم را عین پیامبر به حق دعوت کند؟ مگر نمیتوانست از نزدیکان آن پیامبر و مقربین درگاه خداوند شود؟ مگر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) درجه اش کم از بسیاری از پیامبران است؟.
اصل این است که آیا خداوند درجه زن را از مرد بخاطر جنسیت کمتر قرار میدهد یا خیر، در این صورت است که اسلام و یا هر دین دیگری که ولو ذره ای درجه زن را پایین تر از مرد قرار دهد بگونه ای که مثلا زن بخاطر زن بودنش نتواند در نزد خداوند به درجه مردی برسد، باطل شده و این دین، الهی نه بلکه زاده ذهن عوام است. لکن اسلام میگوید فقط تقوا ، چه زن و چه مرد ، فقط تــــقــــوا.
حال این زن پیامبر نشده است، خب مگر راه کسب تقوا فقط پیامبری است؟ پیامبر، خدا نیست، فرشته نیست، یک انسان است که مسئولیت پیام آوری را خداوند بر دوش اش گذاشته است، تنها پیکی است که پیام خداوند را بیان میکند، این زن این پیام را گرفته و خود تبلیغ کند عین یک پیامبر. خدای هستی الله کجا گفته است پیامبر چون پیامبر است دیگر کسی نمیتواند به درجه وی برسد؟ در کجا گفته است؟ وقتی تقوا ملاک است این یعنی زن بوسیله زن بودنش [هماننده دریای شیرین با کمک شیرین بودنش] و مرد بوسیله مرد بودنش و وظایفی که به طبع این مرد بودن میتواند انجام دهد [هماننده دریای شور با کمک ویژگی هایی که این شوری در اختیارش میگذارد] باید در راه کسب تقوا بکوشند تا از مقربین درگاه خداوند شوند.


بسم الله الرحمن الرحیم

 

بهائیت یک دین است ؟ پاسخ منفیست ، پس چرا به آن دین میگویند ؟ دلیلش این است که پیروانش آنرا هماننده یک دین جلوه داده اند ، دلیل اینکه میگوییم دین نیست این است که اصولاً بهائیت ریشه خود را به اسلام میرساند و خود را ادامه دهنده راه اسلام معرفی میکند اما اسلام بطور کامل انرا نفی میکند ، اصولاً اسلام هر دین و پیامبر پس از خود را باطل کرده است ، برای همین است که بهائیت دین نیست چون ریشه ای ندارد ، پشتوانه ای ندارد ، بنیانگذارش هم سرنوشت حقارت انگیزی داشته و در ابتدا حتی ادعای پیامبری هم نداشته است ؛ اما دو گانه ای که باعث شده بهائیت تبدیل به یک موجودی نسبتاً خطرناک برای نظام شود چیست ؟ چرا این آیین که عقل و منطق در آن راهی ندارد توانسته ولو یک نفر هم جذب کند ؟ پاسخ سؤال اینجاست = فقر و فحشا . بهائیت دقیقاً همین دو عامل را کرده است آهن ربای خود ، اگر درباره افرادی که از این آیین برگشتند تحقیق کنید [ بجز آنانی که چون پدر و مادرشان بهائی بوده بهائی بوده اند ] خواهید فهمید که جذبه اقتصادی بهائیت کم باعث گمراهی شان نشده است و البته مراسم های مختلط بهائیان نیز باعث جذب جوانان میشود [ مراسم ها تنها یک مراسم مختلط ساده نیستند ] ، حال چگونه میتوان با سلاح عقل و منطق به جنگ فقر و فحشا رفت ؟ .


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خدمات ترجمه ارتش بازی ها آرامم نظام مهندسی دانلود آهنگ جدید آینه‌های بی‌نوا زمزمه های تنهایی My Dystopia مقالاتی درباره یادگیری زبان آلمانی